❤bad day❤

سلام سلام به همه ی دوستایی که نمیان سر بزنن!!!

مگه نمیگم بیایید سربزنید؟؟؟

خو بیایید دیگه حتما باید کلنگی برخورد کنم؟؟؟

باور دارید امروز روز گندی بود؟؟؟

من کلا تا این ساعت ظهر بدبیاری داشتم خدا بقیشو بخیر کنه!!!

مثلا صبح که پاشدم از خواب چشمام بسته بود با بینی رفتم تو دیوار(خخخخ من به موش کور گفتم زکی)

خلاصه تا ده دقیقه کبود شدن و درد و جیغ و گریه تموم شد تازه جاشم قرمزه همه میخورن زمین من میخورم تو دیوار 

یه بار دیگه ام دوسال پیش بود من پشتمو کردم به یه دیوار  مدرسه یه قسمتش سیمانی بود دوقدم فاصله داشتم بعد یه دفعه ای برگشتم با نیم رخ چپ رفتم تو دیوار چشمتون روز بد نبینه نصف صورتم زخم شد که تادوهفته جاش خوب نشد

هرکی گفت چی شده؟گفتم خوردم زمین من روم نمیشد بگم خوردم تو دیوار آخه میدونین شما باشین نمیگین چه بچه ی کوری!!!!

خلاصه اگه بخوام روز گندمو بگم حوصله ام  ندارم نمیتونم(خخخخ من کلا امروز بی حالم)

شمام اومدم قسمتون بدم نوه های عزیزم روزی میاد من مادر بزرگ از پیش شمارفتم شما یه سری به وب نزدید اون وقته که پشیمون میشید ...خود دانید خخخخ 

اخبار روز:

+دوشنبه کوییز زبان دارم

+12اسفند مسابقه گلستان خوانی

+فردا امتحان مطالعات

+چند روز دیگه ام که باس برم خرید عید

+راستی رنگ سال چیه؟؟؟

+اخبار خاصی نیست جز درد و رنج و بدبختی

  • ❤دُخــــmelikaـــــی شِیطُــــJOoOoNـــــون❤
خخخخخ خو خواهر خدا دوتا چش بت داده کمته بگم دوتا دیگم بده دست خودتم نی ک از بس دوس داشتنی دیوااااارم ترو جذب خودش میکنه 
(تشبیهم از پهنا تو حلق داعش)

پس فردا امتحان مطالعات دارم بخش تاررریخ لعنتی(همدردیم)

لباسای عیدم نصفس منم باس برم:(


خخخخ خخخ چه کنیم دیگه
خوش به حالت من هنو هیچی نخریدم مشکل پسندم میترسم دیگه تاعید هیچی گیرم نیاد:(
اوه اوه مطالعات بده همش حفظی برو علی یارت موفق باشی 
شنبه ۱ اسفند ۹۴ , ۱۷:۴۵ مهســـــــــــــا ...
سهلااااااااااام خوفی؟؟اخیییییی چه روز گندی داشتی خخخخخخخخخخ....
سیلووووووم مرسی تو خوبی.آخ آخ هنو دماغم کبوده 
خخخخخخ شبیه جیقولی من حرف میزنی 😂😂😂😂😄😄😄😄😄باحالی
خخخخ خواهش میکنم باحالی از خودتونه😝😜😝😜
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

sweet cafe

نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد...

دیدگان تو در قاب اندوه

سرد و خاموش

خفته بودند

زودتر از تو ناگفته ها را

با زبان نگه گفته بودند

از من و هرچه در من نهان بود

می رمیدی

می رهیدی

یادم آمد که روزی در این راه

ناشکیبا مرا در پی خویش

میکشیدی

میکشیدی

آخرین بار

آخرین لحظه تلخ دیدار

سر به سر پوچ دیدم جهان را

باد نالید و من گوش کردم

خش خش برگهای خزان را

باز خواندی

باز راندی

باز بر تخت عاجم نشاندی

باز در کام موجم کشاندی

گر چه در پرنیان غمی شوم

سالها در دلم زیستی تو

آه هرگز ندانستم از عشق

چیستی تو؟

کیستی تو؟

اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ
بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم
کسی مرا به آفتاب
معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخواهد برد
پرواز را بخاطر بسپار
پرنده مردنی ست
Designed By Erfan Powered by Bayan