نطرات

سلام.

خوبین؟

خوش میگذره؟

خواستم بگم چند روزی هست نظر کم میدین !

مجموع بازدید کننده ها :570 نفر

مجموع  مطالب:63

بعد اون وقت مجموع نظرات :103 

آخه این انصافه ....مگه میشه .....مکه داریم 

فقط یه تعداد خاص نظر میدن شما هم بدید حتی اگه یک هفته هم از نوشتن اون پست بگذره....حتی چندتا چندتا به یه پست نظر بدید...

خو آدمو نا امید میکنید ............

الان کاملا فهمیدید از دستتون ناراحتم؟؟؟؟

خخخخخ الکی مثلا من مدیرنیستم و نویسنده ای که همش نظر میخواد هستم

شما ها نخندین خیلی دو جمله ی آخر شوخی بود بقیه اش واقعی هست.

ارادت مندتون:من

  • ❤دُخــــmelikaـــــی شِیطُــــJOoOoNـــــون❤
آخه چطور از وب 13 روزه اینقدر انتظار داری!
اینم ذکر می کردی دیگه D:
اگه تونسته تو این 15 روز 570 تا بازدید داشته باشه حتما بیشترم می شده دیگه.
حالا شما بقیه ی مطالب وبم رو ول کردی اومدی گیر دادی به این.
ممنون نظر دادی بازم سر بزن
اتفاقا منم میخواستم نکته علی رو بگم اونم با این نگاه که تو باید خداروهم شکر کنی برا اینهمه بازدید و نظر!
راستی پست گذاشتم
سر بزن دوست داشتی
نظرتم بده (یه درخواست نظر شده توی پست، بخونی متوجه میشی)
التماس دعای فرج
یا علی
بله اون که خدا رو شکر اما من هروقت که میام تو وبت فقط یه پست وجود داره اخیرا هم انگار تغیر کرده.باشه الا میام.
ممنون محتاجیم به دعا
نه نمیتونسته بیشتر بشه ، چون وب های تازه تاسیس مدتی طول میکشه تا به اصلاح SEO بشن و توسط جستجوگرها(گوگل ، یاهو ، اسک) شناخته بشن و محتوای جستجو شده را با محتوای وب تطبیق بدن.
ممنون بابت اطلاعات و همین طور بابت نظر :)
حالا شماهم خیلی از من ایراد نگیر
فقط ۱ پست نیست! پست ها مختلفه ولی فقط ۱دونه رو توش نشون میده. اون پایین روی مطالب قدیمی تر بزنی میبینی قبلیارو. البته خب کلا ۳تا پست داره وب در حال حاضر
ممنون که اومدی [گل]
نه همشو دیدم مثل کم آبی حقایق.....وبتم قشنگه ممنون نظر میدی
آره دقیقا همین جوریه آدم گریش میگیره
آره موافقم :(((((
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

sweet cafe

نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد...

دیدگان تو در قاب اندوه

سرد و خاموش

خفته بودند

زودتر از تو ناگفته ها را

با زبان نگه گفته بودند

از من و هرچه در من نهان بود

می رمیدی

می رهیدی

یادم آمد که روزی در این راه

ناشکیبا مرا در پی خویش

میکشیدی

میکشیدی

آخرین بار

آخرین لحظه تلخ دیدار

سر به سر پوچ دیدم جهان را

باد نالید و من گوش کردم

خش خش برگهای خزان را

باز خواندی

باز راندی

باز بر تخت عاجم نشاندی

باز در کام موجم کشاندی

گر چه در پرنیان غمی شوم

سالها در دلم زیستی تو

آه هرگز ندانستم از عشق

چیستی تو؟

کیستی تو؟

اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ
بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم
کسی مرا به آفتاب
معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخواهد برد
پرواز را بخاطر بسپار
پرنده مردنی ست
Designed By Erfan Powered by Bayan