جوک جدید

جوک

.

.

به مامانم میگم چرا همیشه تو خونه دمپایی پات میکنی

میگه:یه کابوی هیچ وقت از اصلحه اش دور نمیمونه.

منم قانع شدم چون مسلح بود.

.

.

.منم با دمپایی

.

.

.

.

.

تو با چندتایی

ای وای باورم نمیشه 

بلاخره منم شاخ شدم

.

حالا به افتخارم نظر بدید

خخخخ

برای دیدن ادامه ی جوک ها 

برید ادامه

دلام

.

.

.

.

.

.

.

.

.

اودافظ

نمیدونم یعنی چی فقط 

مال یه دختره بود کپی کردم

خیلی لایک خورده بود آخه

.

پسرا موج مکژیکی

.

.

.

معده دخترا بعد از مهمونی

نصف سیب

نصف موز

نصف لیوان چایی

نصف بشقاب غذا

نصف ژله

حالا معده ی پسرا بعداز مهمونی

5تاسیب

6تاموز

یه سمار چایی

سه دست غذا

و.......

جالب اینه که بعدازمهمئنی

دخترا میگن امشب زیاده روی کردم

رژیم شکست

وپسرامیگن

مهمونی شلوغ بود روم نشد زیاد بخورم

.

.

مساوی اعلام میکنیم

.

.

.

.

.

.

عرق نعنا 

از خانواده ی همون عرقاست ولی

اونا رفتن پی رفیق بازی 

این نشست پای درسو مشقش

الانم متخصص معده شده

خخخ

.

.

.

.

.

آب خونه یهو قطع شد امروز 

از یخچال اومدم پارچ آب بریزم توکولر

حواسم نبود جاش گلاب ریختم

هیچی دیگه الان خونمون حال و هوای امام زاده گرفته

نایب الزیاره هستیم

.

.

مامان بزرگم اومد خونمون

نشسته زیر کولر دعا میخونه

.

.

.

.

.

.

  • ❤دُخــــmelikaـــــی شِیطُــــJOoOoNـــــون❤
جک اولی عالی بود. دمت گرم
خواهش :)
شما لطف داری
مثل همیشه عالیییییییییییl
ممممممممممممممممنون
راستی داستان چی شد؟
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

sweet cafe

نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد...

دیدگان تو در قاب اندوه

سرد و خاموش

خفته بودند

زودتر از تو ناگفته ها را

با زبان نگه گفته بودند

از من و هرچه در من نهان بود

می رمیدی

می رهیدی

یادم آمد که روزی در این راه

ناشکیبا مرا در پی خویش

میکشیدی

میکشیدی

آخرین بار

آخرین لحظه تلخ دیدار

سر به سر پوچ دیدم جهان را

باد نالید و من گوش کردم

خش خش برگهای خزان را

باز خواندی

باز راندی

باز بر تخت عاجم نشاندی

باز در کام موجم کشاندی

گر چه در پرنیان غمی شوم

سالها در دلم زیستی تو

آه هرگز ندانستم از عشق

چیستی تو؟

کیستی تو؟

اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ
بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم
کسی مرا به آفتاب
معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخواهد برد
پرواز را بخاطر بسپار
پرنده مردنی ست
Designed By Erfan Powered by Bayan