فهمیدم...

سالها گذشت...تافهمیدم

همیشه اونی که میخوای نمیشه !

فهمیدم هرکس باهاته الزاما "دوستت"نیست!

فهمیدم کسی که تو نگاه اول ازش بدت میاد

یه روزی بهترین دوستت میشه و بلعکس!

غرور بزرگترین دشمنه!

خدا بهترین دوست و خانواده بزرگترین شانسه!

سلامتی بالاترین ثروته!

آسایش بهترین نعمته!

فهمیدم"رفتن" همیشه از روی نفرت نیس!

هرکی زبونش نرمه دلش گرم نیس!

هرکی اخلاقش تنده،جنسش سخت نیس!

هرکی میخنده بدون درد و غم نیس!

ظاهر دلیلی بر باتن نیست!

فهمیدم هرکس موظف به اروم کردنت نیست!

فهمیدم جنگ کردن با خیلیا اشتباهه محضه!

فهمیدم خیلی موقع ها خواسته هات حتی با گریه و التماس  انجام شدنی نیست..!

فهمیدم گاهی اوقات تو اوج شلوغی تنهاترینی!

گاهی اوقات دلت تنگه اون ادمای سابق دوست داشتنی میشه حتی خود سابقت!

گاهی اوقات با همه وجودت کسی رو دوست داری و دلت نمیخواد ببینیش!

گاهی اوقات باید رفت!

باید دل کند!

باید گذشت!

باید رد شد و عوض شد ....چون دنیا

همین بوده وبس....

  • ❤دُخــــmelikaـــــی شِیطُــــJOoOoNـــــون❤

نویسنده

من نویسنده موخوام

گریه

من نویسنده میپذیرم اگه دوست داشتید توی قسمت نویسنده نظر بدید

توصیه میکنم یه سری اون جا بزنید.....

  • ❤دُخــــmelikaـــــی شِیطُــــJOoOoNـــــون❤

sweet cafe

نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد...

دیدگان تو در قاب اندوه

سرد و خاموش

خفته بودند

زودتر از تو ناگفته ها را

با زبان نگه گفته بودند

از من و هرچه در من نهان بود

می رمیدی

می رهیدی

یادم آمد که روزی در این راه

ناشکیبا مرا در پی خویش

میکشیدی

میکشیدی

آخرین بار

آخرین لحظه تلخ دیدار

سر به سر پوچ دیدم جهان را

باد نالید و من گوش کردم

خش خش برگهای خزان را

باز خواندی

باز راندی

باز بر تخت عاجم نشاندی

باز در کام موجم کشاندی

گر چه در پرنیان غمی شوم

سالها در دلم زیستی تو

آه هرگز ندانستم از عشق

چیستی تو؟

کیستی تو؟

اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ
بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم
کسی مرا به آفتاب
معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخواهد برد
پرواز را بخاطر بسپار
پرنده مردنی ست
Designed By Erfan Powered by Bayan